آخرین هدیه

کد شناسه :61316
آخرین هدیه

رمان آخرین هدیه به قلم عبدالرزاق گورنه و با ترجمه مهوش غلامی منتشر شده است.در معرفی کتاب نیز آمده:
در رمان «آخرین هدیه» روای داستان گاهی وقایع را کاملا رئالیسی شرح می دهد و مکالمات را که به صورت محاروه‌ای است، بعد از ذکر نام گوینده در داخل گیومه می‌گذارد اما گاهی هم روای ناگهان ناپدیدمی‌شود و جای خود را به یکی از شخصیت‌های داستان می‌دهد. این شخصیت هم ‌بی‌مقدمه به بیان افکار خود یا شرح وقایع می‌پردازد و به این ترتیب با تغییر زاویه دید، داستان از زبان اول شخص بازگو می‌شود.
از دیگر ویژ‌گی‌های سبک نویسنده در نگارش این رمان استفاه از کلمات بومی با حروف لاتین است که گاهی به صورت ایتالیک مشخص شده‌اند. تکیه کلام‌های شخصیت‌های داستان نکته‌ی جالبی است که به عنوان فردی مسلمان برای هر کار مهمی از عبارت «یالله» استفاده می‌کند و در متن داستان هم این عبارت به صورت ایتالیک Yallahآروده شده است. هم چنین در چند مورد جملاتی به زبان سواحلی در متن آمده که با توجه به جملات قبل و بعد می‌توان معنای آن را حدس زد و در ترجمه هم به همان صورت که در متن انگلیسی آمده بدون ترجمه منتقل  شده‌اند. البته برخی از مترجمان روی بومی‌سازی متن ترجمه تاکید دارند و معتقدند این جملات و عبارات باید ترجمه شوند اما از جمله رسالت‌های مترجم معرفی فرهنگ‌هاست و حال که نویسنده سعی در اشاعه‌ی فرهنگ بومی خود داشته نباید آن‌را خدشه‌دار کرد. گورنه که در نگارش انگلیسی چیره‌دست است در استفاده از این کلمات بومی به زبان سواحلی هدفی را دنبال کرده که باید در ترجمه هم مد نظر قرار گیرد. 
در رمان آخربن هدیه، عباس، شخصیت اصلی داستان، ماجراهای مهیج زندگی‌اش را در دوران ملوانی برای بچه‌هایش تعریف می‌کند اما از گفتن داستان مهاجرت خود برایش دردناک و فراموش‌نشدنی است طفره می‌رود.او تا پایان زندگی سعی دارد این احساس گناه را سرکوب کند و به گذشته فکر نکند اما اعتراف می‌کند که هر قدر هم که تلاش کرده نتوانسته آن ماجراها را به فراموشی بسپارد و هر روز و هر چیز را به خوبی به یاد دارد. سکوت قهرمان داستان در نقش مهاجری ناتوان در ابراز نارضایتی از موقعیت خود حکم ابزاری را دارد که برای نشان‌دادن مقاومت در برابر نیروهای سرکوبگر نژادی استفاده می‌شود.کلمه‌ی هدیه در عنوان رمان می‌تواند در واقع همان آگاهی و اطلاعات درباره میراث فرهنگی و ریشه‌ی وجودی بچه‌ها باشد که او و همسرش، مریم بعد از سکوتی طولانی در اختیار آنها قرار می‌دهند.

رمان‌های (قلب شنی ) و ( ورای زندگی‌ها)  از دیگر آثار عبدالرزاق گورنه هستند که می‌توانید هم‌اکنون از وبسایت انتشارات کتابسرای میردشتی تهیه کنید.

برشی از کتاب
اسمش عباس بود. با وجودی که خودش متوجه نبود، ورودش به خانه پر سروصدا بود. همسرش، مریم، صدای کلنجار رفتنش با کلید را شنید و بعد هم در به شدت هم کوبیده شد، درحالی که معمولا عباس بی‌صدا وارد خانه می‌شد. گاهی مریم جای متوجه نمی‌شد او به خانه آمده تا آنکه مقابلش سبز می‌شد و چون یک‌بار دیگر او را غافگلیر کرده بود لبخند می‌زد. این کار یکی از شوخی‌های او بود. مریم را از جا می‌پراند، همان‌طور که همیشه می‌پرید، چون صدای آمدنش را نشنیده بود. آن‌شب، مریم ابتدا صدای چرخیدن کلید را شنیده بود و از ورود او لحظه‌ای احساس شادی کاملا معمولی به او دست داده بود، و بعد در به هم کوبیده شد و مریم صدای ناله‌اش را شنید. وقتی به راهرو رفت و دید با پاهای باز پشت در روی زمین نشسته است. صورتش خیس عرق شده بود، نفس نفس می‌زد، و چشمانش به حالت گیجی باز و بسته می‌شد.
رمان «آخرین هدیه» درانتشارات کتابسرای میردشتی به چاپ رسیده است. برای مطالعه بیشتر در مورد این کتاب و هم‌چنین دانلود کتاب آخرین هدیه به این صفحه رجوع کنید. هم‌چنین به صفحه رمان و ادبیات ایرانی می‌توانید سایر کتاب های این حوزه را مطالعه کنید.

 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر