صفحه اصلی دسته بندی 0 سبد ورود به سیستم

خطه خاطره

کد شناسه :67418

فلیسبرتو هرناندز در این داستان، مرز بین واقعیت و خاطره، رؤیا و بیداری را می‌شکند. شخصیت اصلی به سفری درونی می‌رود؛ گویی وارد سرزمینی می‌شود که همه‌چیزش از جنس خاطره‌ است — نه خاطره‌هایی دقیق و منطقی، بلکه خاطره‌هایی محو، آمیخته با خیال، مثل دیدن منظره‌ای از پشت پرده‌ای از مه. او با حافظه‌اش مثل سرزمینی رفتار می‌کند که می‌شود در آن راه رفت، گم شد، یا حتی با آدم‌هایی روبه‌رو شد که شاید اصلاً وجود نداشته باشند. فضا کاملاً حسی، شاعرانه و ملایم است، مثل شنیدن قطعه‌ای موسیقی مبهم از پشت دیوار. 

خواننده، بی‌آن‌که متوجه شود، وارد ساختاری می‌شود که نه پیرنگ کلاسیکی دارد و نه گره‌افکنی مرسومی؛ ساختار داستان، بیش از آن‌که خطی یا رویدادی باشد، آهنگین است. شاید این امر بی‌دلیل نیست؛ هرناندز، خود پیانیستی چیره‌دست بود و در روایت‌هایش، همانند قطعه‌ای از دبوسی، لحن، تکرار ملایم موتیف‌ها، و طنینِ واژگان، از محتوا پیشی می‌گیرد. «خطه خاطره» حافظه را نه به‌عنوان محتوایی ذهنی، بلکه به‌عنوان مکانی زنده ترسیم می‌کند: فضایی که در آن می‌توان راه رفت، نشست، یا از پسِ درهای بسته، گذشته را ملاقات کرد. راوی نه‌تنها به یاد می‌آورد، بلکه درون خاطره زندگی می‌کند، با آن حرف می‌زند، و در نهایت، در آن گم می‌شود. خاطره، مثل خانه‌ای غریب است که اتاق‌هایش جابه‌جا می‌شوند و هر گوشه‌اش پر از نورهای خاموش، صداهای مبهم و اشیاء آشناست که ناگهان بیگانه می‌شوند. 

«خطه خاطره» داستانی برای تحلیل نیست، بلکه داستانی‌ست برای حس کردن. آن را باید همانند شنیدن یک قطعه پیانوی خواب‌زده گوش داد؛ اجازه داد که ما را ببرد، نه به سوی معنا، بلکه به سوی تجربه‌ای زنده. در دنیای پر از داستان‌هایی با دغدغه‌های بیرونی، هرناندز ما را به درون دعوت می‌کند – به دل تاریکی‌های شاعرانه‌ی ذهن و خاطراتی که هنوز در ما نفس می‌کشند. 

درباره‌ی نویسنده: 

فلیسبرتو هرناندز (Felisberto Hernández)، نویسنده‌ی اهل اروگوئه، یکی از صداهای منحصربه‌فرد ادبیات آمریکای لاتین در قرن بیستم بود. آثارش ترکیبی از واقع‌گرایی جادویی، سورئالیسم، و نوعی نبوغ موسیقایی هستند (خودش پیانیست هم بود)، بسیاری از نویسنده‌های بزرگ مثل گابریل گارسیا مارکز و خولیو کورتاسار از او تأثیر گرفتند. 

در جهانی که واقع‌گرایی جادویی ادبیات آمریکای لاتین را به اوج رسانده، آثار فلیسبرتو هرناندز همچون نجواهایی در هزارتوی ذهن، ما را از جادوی اجتماعی مارکز یا استعاره‌های پرطنین بورخس جدا کرده و به جهانی خصوصی‌تر، شهودی‌تر و عمیق‌تر می‌برد؛ جایی که رؤیاها، خاطره‌ها، و وهم‌انگیزی اشیاء ساده، زبان روایت را شکل می‌دهند. 

سوررئالیسم هرناندز، بر خلاف نوع اروپایی‌اش که گاه سرد و مفهومی‌ست، نوعی سوررئالیسمِ دل‌سوزانه و حسی است. نه برای شکستن منطق، که برای لمس لطیف‌ترین لایه‌های درک انسانی. او با نگاهی کودک‌وار و در عین حال فیلسوفانه، از لحظاتی بسیار ساده – صدای یک کفش، رنگ یک دیوار، یا حس نشستن روی صندلی خاصی – دنیایی از پیوندهای عاطفی و حافظه می‌سازد. 

درباره‌ی مترجم: 

انوشه قناتیان دانش‌آموخته رشته مترجمی انگلیسی است. او که از کودکی به ادبیات عشق می‌ورزید با ورود به عرصه ترجمه ادبی، پلی زد میان علاقه دیرینه‌اش به ادبیات و مسیر آکادمیکی که در ترجمه طی کرده بود. او به ترجمه فقط به چشم بازآفرینی متن نگاه نمی‌کند، بلکه آن را بازآفرینی جان نویسنده در زبان دیگر می‌بیند. 

گزیده‌ای از کتاب:

اما همیشه موفق نمی‌شدم دنیا را در لحظه‌ای که می‌خواستم متوقف کنم؛ پس از چرخش سرگیجه‌آورش، ناگهان به نوسان درمی‌آمد و چند روزی جلو می‌رفت؛ در زمان‌های دیگر خیلی کند پیش می‌رفت، گویی به رویداد مهمی گیر می‌کرد، یا گویی زمان از لاستیک ساخته شده بود و جهان به هنگام کش آمدن آن با مشکل مواجه می‌شد. 

در آن لحظه، جهان چند روزی پیش رفت و درحالی‌که با نیرویی ناشناخته کشیده می‌شد، در برابر خاطره‌ای ساده و تفکربرانگیز متوقف شد: زن جوانی داشت زیر آلاچیق درختان انگور می‌خورد. وقتی او را آنجا دیدم هوا چندان روشن نبود، اما توانستم چشمانش را با پلک‌های بسته ببینم؛ سپس، وقتی پلک‌هایش را به آرامی می‌گشود گویی که داشت دو انگور درشت را پوست می‌کند. اندیشه‌ی فرح‌بخشی در سر داشتم مبنی بر اینکه شدیدا به شادی نیاز دارد و در سکوت دارد از انگورها و تمام اندوه‌های خانه‌اش دل می‌کند تا با من فرار کند. 

دکلمه خوان حالت ایستادن کسی را به خود گرفته بود که در انتظار است واژگان شعری در جانش گرد آیند. جانش نسبتا آرام بالید و جسمش بی‌حرکت بود. سپس لب‌هایش به تنهایی شروع به حرکت کردند و صدایی که بیرون آمد چنان ضعیف بود که مرا به یاد فلوت افسونگر ماری انداخت. چشمانش بر نقطه‌ای در فضا مانده بود: آنجا بود که متوجه شعر شد. 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر