کتاب «ظهور دوم: چگونه با آشوب سر کنیم؟» تألیف فرانکو براردی (بیفو) است و با ترجمه سامی آلمهدی چاپ شده است. این کتاب دومین کتاب از مجموعه گردباد محسوب میشود.
نوشتهی پشتجلد
«هرجا که میگردیم، آشوب بلاهت سیاسی، توهم اقتصادی، فاجعهی اکولوژیک و شکاکیت عقلانی فراگیر است. یک قرن پس از انقلاب کمونیستی، ایدهی بهبود جهان گویا برای همیشه مرده است و امروز هربار که تغییری نو روی میدهد، به نظر اوضاع وخیمتر میشود. اما این واقعیت را که دیگر هیچ چیز نمیتواند نجاتمان دهد، نباید شکلی از بدفرجامی یا دلیلی برای تسلیمشدن بدانیم. برعکس، اگر جهان ما مرده است، پس برای ظهور جهانی دیگر فضا هست.»
دربارهی نویسنده
فرانکو براردی، ملقب به بیفو، فیلسوف و نویسندهای ایتالیایی است که در حوزهی زیباشناسی درس خوانده و از نزدیکان فلیکس گتاری بوده است. بخشی از شهرت او به فعالیتش در جنبش اتونومیا در ایتالیای دههی ۱۹۶۰ و نقشش در جنبش ۱۹۷۷ بازمیگردد. فعالیت سیاسی و نظری او همواره با فعالیت در رسانههای آلترناتیو همراه بوده، پروژهای که با انتشار A/traverso، مجلهای در طرفداری از جنبش ۱۹۷۷ در ایتالیا، آغاز کرد. او پس از آن رادیو آلیس را تأسیس کرد که اولین رادیوی غیرقانونی و رایگان ایتالیا بود، و سپس جنبش تلویزیون خیابانی ایتالیا را با تأسیس شبکهی Orfeo TV در بولونیا آغاز کرد. او از آن زمان تا کنون در مقام منتقد آثار هوشمندانه و بصیرتبخشی منتشر کرده که در آنها به مطالعهی دگرگونیهایی که جهانیسازی در کار و جامعه ایجاد کرده و بهویژه نقش رسانههای جمعی در جوامع پساصنعتی میپردازد. «ظهور دوم: چگونه با آشوب سر کنیم؟» که نشر پالیتی آن را در سال ۲۰۱۹ به انگلیسی منتشر کرد، نخستین اثر اوست که به فارسی ترجمه میشود.
گزیدهای از کتاب
آنها که علیه آشوب میجنگند شکست خواهند خورد، چرا که آشوب از جنگ تغذیه میکند.
آشوب در طبیعتْ موجود نیست، واقعیتی عینی نیست: آشوب رابطهی میان ذهن انسان و سرعتِ رخدادهایی است که به بقای جسمی و روانی ما ربط دارند.
این حس که در شرایطی آشوبناک زندگی میکنیم، بدین معناست که ذهن ما در پردازش احساسی و قضاوت عقلانی دربارهی تحریک فزایندهی عصبی و رویدادهایی که سرعت آنها در حال تشدید است توانی ندارد.
چه رابطهای هست بین آشوب و سوبژکتیویتهی آگاه؟ انتظار میرفت سوبژکیتهی آگاه در حوزه فلسفهی آشوب را به نظم عقلانی تقلیل دهد. اما امروزه که تحریکِ اطلاعاتی عصبی ورای حدود پردازش آگاهانه تشدید شده است، همهی تلاشها برای مدیریت آشوب محکوم به شکست مینماید. آشوب سنجهی پیچیدگی جهان در رابطه با ظرفیتهای تحویل عقلانی است. از زوایهای دیگر، آشوب سنجهی تراکم مفرط حوزه ی اطلاعات در رابطه با ساحت روان است.
چون آشوب از جنگ تغذیه می کند، هر اقدامی برای غلبه بر آشوب از راه جنگافروزی محکوم به شکست است: مبارزه با تروریسم باعث تقویت آن میشود، پیکارهای امنیتی به افزایش ناامنی و مبارزات قانونی علیه اخبار کذب صرفاً به تکثیر همهمه ها میانجامند.
پس بالاخره در زمانهی آشوب چه باید کرد؟ بیایید ببینیم دلوز و گتاری در اینباره چه گفتهاند: «مبارزه با آشوب بدون رابطهای نزدیک با دشمن میسر نمیشود.»
نباید بترسیم وقتی آشوب به ذهن هجوم میآورد و رفتار اجتماعی را میبلعد، و نباید آشوب را مقید به هیچ یک از گونههای نظم کنیم؛ مثمر نمیشود، چرا که آشوب قویتر از نظم است. بنابراین بهترین گزینه دوستشدن با آشوب است. تنها درون گردباد است که به ضربِ آهنگِ جدید پی میبریم.
Wu wei [بیکنشی].
کتاب «ظهور دوم: چگونه با آشوب سر کنیم؟» در انتشارات کتابسرای میردشتی چاپ شده و در اختیار علاقهمندان به علوم سیاسی قرار گرفته است.
0 نظر