صفحه اصلی دسته بندی 0 سبد ورود به سیستم
  • 1404/08/11 يكشنبه

رویای بازگشت

کد شناسه :67817

«رویای بازگشت» رمانی است که به موضوعات مهم و چالش‌برانگیزی مانند تبعید، حافظه، خشونت سیاسی، و جستجوی هویت می‌پردازد. کاستیانوس مویا با تمرکز بر شخصیت اراسمو، به بررسی تأثیرات مخرب جنگ و خشونت بر روان انسان می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این تجربه‌ها می‌توانند تا سال‌ها پس از پایان جنگ، فرد را رها نکنند. علاوه بر این، رمان به مسئله‌ی تبعید و دشواری‌های زندگی در تبعید نیز می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه تبعید می‌تواند منجر به ازخودبیگانگی، انزوا و احساس بیگانگی در فرد شود. «رؤیای بازگشت» همچنین به مسئله‌ی حافظه و نقش آن در شکل‌دهی هویت فردی و جمعی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه خاطرات، حتی خاطرات تلخ و دردناک، می‌توانند به بخشی از هویت فرد تبدیل شوند. 

این کتاب، داستان اراسمو آراگون، نویسنده‌ای تبعیدی اهل السالوادور را روایت می‌کند که در مکزیکوسیتی زندگی می‌کند. اراسمو، شخصیتی پارانویید و پریشان است که از یک‌سو گرفتار خاطرات تلخ گذشته و جنگ داخلی ویرانگر السالوادور است و از سوی دیگر، با وسواس و اشتیاق فراوان، رؤیای بازگشت به وطن را در سر دارد. او در مکزیکو نیز احساس غربت و انزوا می‌کند و نمی‌تواند با محیط جدید و زندگی در تبعید سازگار شود. کاستیانوس مویا با استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن و زبانی تند و گزنده، به‌خوبی آشفتگی‌های ذهنی و روحی اراسمو را به تصویر می‌کشد و خواننده را در دنیای پرتلاطم و وهم‌آلود او غرق می‌کند 

درباره‌ی نویسنده:

اوراسیو کاستیانوس مویا، نویسنده‌ی برجسته‌ی اهل السالوادور، یکی از صداهای مهم و تاثیرگذار در ادبیات معاصر آمریکای لاتین به شمار می‌رود. او در آثار خود به کاوش در اعماق روان انسان، تأثیرات مخرب خشونت‌های سیاسی و اجتماعی، و پیچیدگی‌های تبعید و بازگشت می‌پردازد. رمان «رویای بازگشت» که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، یکی از مهم‌ترین و تحسین‌شده‌ترین آثار اوست که به‌واسطه‌ی سبک خاص نویسندگی، شخصیت‌پردازی قوی و موضوعات حساس خود، جایگاه ویژه‌ای در ادبیات داستانی دارد.

درباره‌ی مترجم:

ماندانا نوری، متولد ۱۳۷۰، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته‌ی ترجمه‌ی زبان انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران است. او به عنوان مترجم ادبی چندین کتاب را به فارسی ترجمه کرده‌ است و همچنین مترجم رسمی قوه‌ی قضاییه می‌باشد و در زمینه‌ی تدریس دروس دانشگاهی مرتبط با زبان و ترجمه فعالیت می‌کند.

گزیده‌ای از کتاب:

چرا، تا آن لحظه، این‌قدر مطمئن بودم که اگر تا قبل از پایان جنگ داخلی برمی‌گشتم، هیچ اتفاق بدی برایم نمی‌افتاد؟ از کجا چنین اشتیاقی ساده‌لوحانه که حتی مثل خودکشی بود در من ایجاد شد که رؤیای بازگشتم را نه‌تنها به‌عنوان یک ماجراجویی هیجان‌انگیز، بلکه به‌عنوان اولین قدم برای بهبود وضعیت زندگی‌ام نشان می‌داد؟ چه چیزی باعث شد فکر کنم که ارتش السالوادور درک می‌کند که من نه یک مبارز چریکی، بلکه روزنامه‌نگاری مستقل بودم، و اینکه آن‌ها به سادگی انبوه مقالاتی را که در دوران تبعیدم در مکزیک علیه آن‌ها نوشته بودم، فراموش می‌کردند؟ به‌محض اینکه بعد از سرزنش خودم احساس پشیمانی کردم، خاطرات آلبرتیکو بی‌امان به ذهنم هجوم آورد، زیرا مثل روز روشن بود که پس از یازده سال داشتم پا جای پای پسرعمویم می‌گذاشتم –بازگشت به السالوادور بی‌شک به‌منزلهٔ پیشواز مرگ رفتن بود 

نقد و نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید. (برای ارسال نظر ابتدا باید با شماره همراه وارد سایت شوید.)

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر