صفحه اصلی دسته بندی 0 سبد ورود به سیستم

خانه بکر

کد شناسه :67526
  • کد کالا :
    67526
  • شابک :
    9786227099218
  • ناشر :
  • مولف :
  • مترجم :
  • نوبت چاپ :
    1
  • سال چاپ :
    1404
  • قطع :
    پالتویی
  • نوع جلد :
    شمیز
  • تعداد کل صفحات :
    80
  • نوع کاغذ :
    بالک
  • اصالت کالا :
    اصل
  • وضعیت کارکرد :
    نو
  • قيمت :
    1,480,000 ریال 1,184,000 ریال

آنچه در این رمان کوتاه می‌خوانید، روایتی از زبان یک پارتیزان هلندی است که در اواخر جنگ جهانی دوم، پریشان، خسته و وحشت‌زده وارد یک شهر می‌شود و خود را مقابل خانه‌ای بزرگ و متروکه می‌یابد که از ویرانی‌هایی که کشور را فرا گرفته، در امان مانده است. فرصت کوتاهی پیش می‌آید تا او از وحشت فضای حاکم بگریزد و در آن خانه لختی بیاساید. در این فرصت اندک، اتفاقات عجیب و تلخی رخ می‌دهد که موجب می‌شود پارتیزان دوباره به گرداب جنگ باز ‌گردد... 

نویسنده کتاب در این اثر کلاسیک خیره کننده، با نثری صریح و نفس‌گیر تصویری زنده از وقایع جنگ را به نمایش می‌گذارد و مجموعه‌ای از حوادث هولناک را تنها در ۸۰  صفحه جای داده است. این کتاب از آن دست کتاب‌هایی است که تا ابد در ذهنتان می‌ماند. 

درباره‌ی نویسنده:  

ویلم فردریک هرمانس در سال ۱۹۲۱ در آمستردام متولد شد و پیش از آنکه زندگی خود را وقف نویسندگی کند، سال‌ها در دانشگاه گرونینگن جغرافیای طبیعی تدریس می‌کرد. او از سنین جوانی شروع به نوشتن و انتشار آثارش در مجلات کرده بود. هرمانس نویسنده رمان‌ها، مقالات، نمایشنامه‌ها و اشعار متعددی است و یکی از بزرگترین نویسندگان اروپایی پس از جنگ محسوب می‌شود. نثر صریح و بی‌پرده وی موجب شهرت آثارش در ادبیات هلند شد. او در سال ۱۹۹۵ درگذشت. 

درباره‌ی مترجم:  

زهره مالمیر متولد 1369، دانش آموخته مترجمی زبان انگلیسی است. او با عضویت در انجمن صنفی مترجمان البرز و پس از گذرندان دوره‌های تخصصی در حوزه ترجمه، کار حرفه‌ای خود را آغاز کرد و به همکاری با ناشران مختلفی پرداخت. 

گزیده‌ای از کتاب: 

برای آخرین بار به خانه نگاه کردم. تمام شیشه‌ها از قاب پنجره پایین ریخته بود. از سقف ترک‌خورده که بهشت را به تصویر می‌کشید، دسته دسته نی‌های کوتاه و بلند خشکیده آویزان بود. با تمام وجود به بطن ویران و رو به زوال خانه نگریستم. 

به مثابه این بود که تمام مدت در حال تظاهر بود و حالا خودش را آن‌ طوری نشان می‌داد که در واقعیت همیشه بوده است: غاری میان‌تهی و سرد که درونش بوی نا می‌داد و در حال فروپاشی بود. 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر