داستانی تکاندهنده درباره انزوا، سرکوب و جستوجوی هویت
جکلین هارپمن، نویسنده بلژیکی، در رمان منی که هرگز مردان را نشناختم ما را به جهانی پساویرانشهری میبرد؛ جایی که گروهی از زنان بدون هیچ توضیحی سالها در اسارت به سر میبرند. این کتاب در مرز میان علمیتخیلی و نقد اجتماعی قرار دارد و بازتابی از سازوکارهای قدرت، مصرفگرایی و جایگاه زنان در جامعه مردسالار است.
زنان داستان تحت سلطهی نظمی نامرئی و بیچهره زندگی میکنند؛ سیستمی که با طبقهبندی و محدودسازی، آنها را از ابتداییترین حقوق انسانی محروم میسازد. شخصیت اصلی که نامی ندارد، نمادی از زنانی است که تاریخ و هویتشان عامدانه حذف شده، اما او تسلیم نمیشود. در دل تاریکی، به دنبال کشف حقیقت و بازتعریف هویت خود است؛ روایتی از مقاومت و امید در برابر سرکوب.
این رمان تنها درباره زنان نیست؛ نقدی است بر جامعهای که در آن انسانها همانند کالا کنترل و مصرف میشوند. منابع و امکانات، محدود و از پیش تعیینشدهاند؛ استعارهای از جهانی که اختیار فردی را از انسان میگیرد و او را به مهرهای در نظام قدرت بدل میکند.
با وجود فضای تلخ، منی که هرگز مردان را نشناختم کورسوی امید را زنده نگه میدارد: امید به رهایی، آزادی و آیندهای متفاوت.
این کتاب با ترجمهی روان و وفادار هانیه مهرمطلق، دکترای زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران، به فارسی برگردانده شده است؛ ترجمهای که تجربهای عمیق و فراموشنشدنی را به خواننده فارسیزبان هدیه میدهد.
این رمان فقط یک داستان نیست؛ تجربهای است که ذهن شما را تسخیر خواهد کرد
0 نظر