کارخانه کشتی سازی

کد شناسه :65754
  • کد کالا :
    65754
  • شابک :
    9786225762002
  • ناشر :
  • مولف :
  • مترجم :
  • نوبت چاپ :
    1
  • سال چاپ :
    1403
  • قطع :
    رقعی
  • نوع جلد :
    شمیز
  • تيراژ :
    200
  • تعداد کل صفحات :
    266
  • نوع كاغذ :
    تحریر
  • اصالت کالا :
    اصل
  • وضعيت كاركرد :
    نو
  • قيمت :
    2,710,000 ریال 2,168,000 ریال

کارخانه کشتی سازی داستانی است که به زوال جامعه اروگوئه و چالش‎های زندگی مدرن شهری می‎پردازد و به عنوان نقطه عطفی در ادبیات آمریکای لاتین شناخته می‎شود خوان کارلوس اونتی در این اثر سعی دارد به خواننده القا کند که پایان هر چیز به مرگ و نیستی منتهی نمی‎شود. او بر این باور است که با وجود مشکلات و رنج‎های مداوم هنوز دلیلی برای زندگی کردن وجود دارد. اونتی یکی از نویسندگان جدی و تأثیرگذار در ادبیات لاتین به شمار می‎رود که آثارش را با جدیت و عمقی خاص و به دور از طنز و شوخی خلق کرده است. اگرچه فضای داستان ممکن است تاریک و ناامید کننده به نظر برسد اما در پایان می‎بینیم که ورای یاس و بی‎هدفی امیدی خاموش نهفته است که اونتی استادانه آن را به تصویر می‎کشد و با پاردوکسی از واقعیت و خیال نشان می‎دهد که زندگی همچنان ارزش زیستن دارد. 

درباره‌ی نویسنده:

خوآن کارلوس اونِتی( زاده ۱۹۰۹- درگذشته ۱۹۹۴) رمان نویس و روزنامه نگار اهل اوروگوئه است. از وی به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکای لاتین در قرن بیستم و یکی از پیشگامان رئالیسم جادویی در دوران شکوفایی ادبی آمریکای لاتین نام می‌برند. آثار او اصیل و بی‎همتاست و از این رو مقایسه او با دیگر نویسندگان دشوار است. آثاری واقع‌گرایانه که شخصیت‌های اصلی داستان را در محیط شهری ازهم‌پاشیده و سراسر ناجوانمردی درگیر مـاجرا می‌سازد. اونتی برنده جایزه اسپانیایی سروانتس در ۱۹۸۰ و جایزه خوزه انریکه رودو (اوروگوئه) در ۱۹۹۱ شد. از بعضی آثار او می‎توان به "چاه" (۱۹۳۹)، "سرزمین خالی از انسان" (۱۹۴۱)، "برای امشب" (۱۹۴۳) "زندگی کوتاه"(۱۹۵۰) "خداحافظی ها" (۱۹۵۳)، "کارخانه کشتی سازی"(۱۹۶۱) اشاره کرد. 

گزیده‌ای از کتاب: 

سپس به سانتاماریـای پـنج سـال پـیش، دوران انتظـار، ماه‎هـای پیروزی، و بـه فاجعـه ای قابـل پیش‎بینـی امـا ناعادلانـه اندیشـید. در گرداب شخصـیت‎ها، شـب‎ها و رویـدادها، تنهـا کسـی کـه احتمـالا می‎توانسـت بـه گـالوز برسـاندش او بـود: مـردی بسـیار بلنـدقامت، تنومند، تقریبا مهربـان، خشـن؛ افسـر پلـیس مـدینا. شـاید هنـوز در شهر بود. به سمت تلفن رفت و با تردید شماره را گرفت.

سپس نخستین رویارویی واقعی رخ داد: ملاقاتی در باغ که در آن لارسن بی منظور و ناخودآگاه تحقیر شد. این ملاقات، نمادی از تحقیرهای آتی و شکست نهایی بود، هشداری مبهم که قادر به تفسیرش نبود. او ماهیت جدیدِ مشکلی را که با آن مواجه بود تشخیص نداد؛ مشکلی که با نگاه‎های پنهانی و مخفی کردن نیمی از لبخندش برای جویدن ناخن‎ها، خودش را نشان می‎داد. 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر