ساختن زندگی دلخواه؛ دانش و هنر خوشبخت بودن

کد شناسه :65058

نویسنده این کتاب در مورد خوشبختی و شادمانی می‌نویسد. می‌گوید دلیلش آن است که برای او خوشبختی و شادمانی نیاز به تمرین و ممارست دارد. اگر به مطالعه در مورد شادمانی مشغول نباشیم در مکانی پایین‌تر از جایی که امروز قرار داریم خواهم بود. دلیلش این نیست که بیمار هستیم یا غصه ها و رنج‌های عمیق و غیرعادی را تحمل می‌کنیم. این قبیل مشکلات در زندگی همه از جمله در خانواده خود نویسنده هم هست. پدر بزرگ نویسنده انسان غمگینی و بی قرار و ناآرام بوده است. نویسنده معتقد است او  هم هر دو ارث را برده است. هم بی‌قرار است و هم غمگین. وی مدعی است کارش به عنوان یک دانشمند علوم اجتماعی پژوهش نیست. کار اصلی او خودشناسی و تحقیق در مورد خودش است.  

اگر این کتاب را خریده‌اید که بخوانید زیرا انسان خوشحال و خوشبختی نیستید، چه آن‌قدر که دل‌تان می‌خواهد خوشبخت نیستید یا این‌که روی کاغذ دارای زندگی خوب و پر از خوشبختی هستید ولی موضوعاتی عذاب‌آور ذهن شما را احاطه کرده است، شما همان کسی هستید که باید مخاطب این کتاب باشید. زیرا که شما و نویسنده یک روح واحد در دو بدن مجزا هستید و درد همدیگر را می‌فهمید.  

درباره‌ی نویسنده 

آرتور بروکس شصت ساله، استاد دانشگاه هاروارد، نویسنده و سخنران امریکایی است. وی علاوه بر هاروارد در دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی مهم دیگر هم تحصیل و تدریس کرده است. تخصص علمی او علوم اجتماعی، مدیریت و اقتصاد خرد است. بیشتر از دوازده کتاب را مستقلا یا با کمک پژوهشگران دیگر تالیف کرده است. یکی از کتاب‌های پرفروش و مشهور او کتابی است با عنوان «دشمنان خود را دوست بدارید».  

آرتور بروکس در حال حاضر استاد دانشکده مدیریت دانشگاه هاروارد است. در کلاس‌ها در مورد خوشبختی و رهبری تدریس می‌کند. در رسانه‌های امریکایی در مورد روش مدیریت زندگی و کسب خوشبختی مطلب می‌نویسد. منتقدان وی را منادی «عشق» نامیده‌اند. 

گزیده‌ای از کتاب  

... البته، انسان که از سنگ ساخته نشده است. حتی اگر به مدیریت احساسات خود متعهد شده باشید و  حتی اگر تصمیم به ساختن زندگی دلخواه خود بر پایه خانواده، دوستان، کار و اعتقاد گرفته باشید، باز هم مواقعی پیش می‌اید که عشق از دسترس شما دور می‌ماند. وقتی نسبت به کسی واکنش نامناسب نشان می‌دهید، اجازه می‌دهید احساسات‌تان بر شما غلبه کند و اسیر سرخوردگی و درماندگی می‌شوید. این هم امری طبیعی است. کلید رسیدن به کمال تلاش دوباره، دو باره و دوباره است. هر روز از زندگی ما یک روز تازه است. روز جدید فرصت تازه‌ای ایجاد می‌کند که کوله‌پشتی‌مان را بر داریم و به کارگاه خود برگردیم. فقط یادتان باشد که زندگی دلخواه شما باید بر زیر بنای «عشق» ساخته شود. اگر ساختمان فرو ریخت عشق باقی است. دوباره سنگ‌ها را روی هم بچینید و بنا را احیا کنید.  

انسان‌ها در یک مسیر گام می‌زنند. همه یک سرنوشت دارند. راهی نیست مگر ساختن زندگی دلخواه بر پایه عشق و رسیدن به شادمانی بیشتر. این همان خصلت مشترکی است که همه ما را در یک مشارکت گسترده گرد هم می‌اورد.  

یادتان باشد، همه ما هم‌سفر هستیم و در کنار هم گام می‌زنیم. همه ما در این سفر برای هم‌دیگر آرزوهای خیر می‌کنیم. از دیگران هم انتظار داریم خیر ما را بخواهند. ما باید پشتیبان هم‌دیگر باشیم و به یکدیگر کمک کنیم تا زندگی دلخواه‌مان را بسازیم. اگر هم‌داستانی کنیم و اگر دوشادوش هم تلاش کنیم شاید بتوانیم دنیای دلخواه‌مان را هم بسازیم. 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر