بارقه‌ی کائنات: نگاهی بر میراث جهانی چغازنبیل

کد شناسه :60167
بارقه‌ی کائنات: نگاهی بر میراث جهانی چغازنبیل

کتاب بارقه‌ی کائنات: نگاهی بر میراث جهانی چغازنیبل به قلم کامیار عبدی و با نظر علمی مهرنوش زاده دباغ و با ناظر پروژه عاطفه رشنوئی نگاشته شده است.

حدود هشتاد و هفت سال از شناسایی شهر عیلامی دور اونتاش می‌گذرد. این شهر در مطالعات عیلام پژوهشی در سراسر دنیا، به جایگاه خاصی دست یافت. اگر نگاهی به تمامی کتاب‌های چاپ شده و همایش‌های بین‌المللی در حوزه عیلام بیندازید، قطعا تصویری از زیگورات چغازنبیل بر جلد یا پوستر آن جلوه‌گری کرده است. هر چند چغازنبیل و زیگوراتش در دنیای باستان‌شناسی، معماری و مرمت در مقام بالایی قرار دارد، آگاهی عموم مردم از آن بسیار کم است. عدم شناخت چغازنبیل و اهمیت آن نزد مردم، ضرورت تهیه و تدوین کتابی ساده در معرفی شهر برای مخاطب عمومی‌تر را بیش از پیش ساخت. کتاب حاضر، نتیجه جمع‌­بندی مجموعه‌­ای از مطالعات نیم قرن اخیر در مورد محوطه عیلامی چغازنبیل است که به قلم شیوای باستان‌­شناس چیره دست، دکتر کامیار عبدی و به همت و ابتکار پایگاه میراث جهانی چغازنبیل و هفت‌تپه نگاشته شده است. 

در تدوین این کتاب تلاش شده که از اولین گزارش‌­­های کاوشگران چغازنبیل تا مقالات تحلیلی سال‌­های اخیر جمع‌­بندی و مطالب آن‌ها با زبانی ساده برای مخاطبان روایت شود. پس از مقدمه‌­ای از اهمیت این محوطۀ منحصر به فرد، تاریخچه‌­ای از مطالعات باستان‌­شناسی در چغازنبیل ارائه شده است. نویسنده با معرفی مختصری از خاندان سلسله ایگه هلکی، پادشاهی اونتاش ناپیریشا، نیا و نسب عیلامی و کاسی او، دریچه ورود به این شهر را برای علاقه‌­مندان می‌­گشاید. بخش عمده کتاب به معرفی ساختارها، اجزا و اندام شهری این محوطه می‌­پردازد. توصیف هر بنا، یافته‌­های به دست آمده از آن، کاربری و اهمیت آن‌‌ها با جزئیات ترسیم شده و در معرفی ساختارها، از نقشه­‌های به روز استفاده شده است. یکی از نقاط قوت کتاب تصاویر بازسازی­ شدۀ ساختارهای موجود است که برای اولین بار تهیه و به نمایش گذاشته شده است. فصلی از کتاب به معرفی انواع اشیا و یافته­‌‌های فرهنگی چغازنبیل پرداخته و با تصایر جدیدی از این اشیا که در گنجینه‌‌های موزه ملی ایران و موزه لوور قرار دارد، همراه است. فصل پایانی کتاب شامل معرفی خدایان عیلامی و غیرعیلامی مورد پرستش در چغازنبیل است، تبار و خویشکاری هریک و تجلی آن‌­ها در فرهنگ‌­ها و محوطه‌های دیگر معرفی شده است.

روایت ساده و داستانی شهر اونتاش ناپیریشا با همه رموز و رویدادهای پیدا و پنهان آن در این کتاب بیان شده است. این روایت با تصاویری بکر، جدید و با کیفیت از جلوه‌­های شهر و بازسازی‌­هایی که تاکنون منتشر نشده و برای نخستین بار به علاقه‌­مندان و متخصصان ارائه می‌‌­شود، همراه شده است.

درباره‌ی نویسنده:

کامیار عبدی در سال ۱۳۴۸ در تبریز به دنیا آمد. او دانش‌آموختۀ کار‌شناسی و کار‌شناسی ارشد باستان‌شناسی از دانشگاه تهران، دانش‌آموختۀ کار‌شناسی ارشد زبان‌ها و تمدن‌های باستانی شرق نزدیک Near Eastern Languages and Civilizations)(ز مؤسسۀ شرقی (Oriental Institute) دانشگاه شیگاگو و دانش‌آموختۀ دکتری انسان‌شناسی از دانشگاه میشیگان است. او مدتی در کالج دارتموت در ایالات متحده به تدریس پرداخت. پس از بازگشت به ایران تدریس در دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات را آغاز  کرد، در دانشگاه‌­های تربیت مدرس، شیراز و بهشتی ادامه داد و در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مشغول به پژوهش شد.

از عبدی مقالات پرشماری در نشریات تخصصی بین‌المللی و داخلی منتشر شده که عموماً در روشن ساختن پاره‌ای پرسش‌های باستان‌شناسی عصر مس و سنگ و آغاز دوره تاریخی ایران بسیار مؤثر بوده ‌است. وی همچنین تاکنون چند کتاب منتشر کرده که از جمله آن‌ها جشن‌نامۀ ویلیام سامنر با نام ذوق‌ورزانۀ «یکی بود یکی نبود» است. او سردبیر مجلۀ باستان‌شناسی و تاریخ (مرکز نشر دانشگاهی) و نیز مجلۀ بین‌المللی انجمن علمی باستان‌شناسی ایران (International Journal of the Society of Iranian Archaeologists) بوده است. وی از سال ۱۳۸۸ تاکنون عضو گروه تخصصی واژه‌گزینی باستان‌شناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز هست.

گزیده‌ای از کتاب  

به نظر میرسد که تا دورة عیلام میانه، عیلامیان به مهارت زیادی در طراحی و تولید اشیای لعاب - شیشهای دست یافته بودند که این صنعت خود را به بهترین وجه در چغازنبیل به نمایش میگذارد. اشیای "لعاب - شیشهای" اصطلاحی قراردادی است که ما برای نامیدن دستههایی از یافتهها بهکار میبریم که شامل شیشه، بدل چینی و اشیای گِل پخته با لعاب غلیظ براق میشود.

نمونههایی از اشیای بدل چینی از قسمتهای گوناگون چغازنبیل بهدست آمدهاند، ازجمله پیکرکهای انسانی و جانوری نظیر سردیس یک زن به بلندی 4/1 سانتیمتر از معبد پینیکیر؛ بخش شکستهای از یک سردیس به بلندی 8 سانتیمتر از معبد ایشنهکرب؛ پیکرک بدون سر زن اشرافی به بلندی 1/10 سانتیمتر با لباس و زیورآلات فاخر از معبد پینیکیر. علاوهبر پیکرکهای انسانی از بدل چینی، پیکرکهای حیوانی چندی نیز از این جنس پیدا شده که به نمونههایی از آن اشاره میکنیم: پیکرک روباه به بلندی 7/2 سانتیمتر از ساختمان (کاخ) زیرزمیندار؛ پیکرکهای گاو کوهاندار به بلندی 10 و طول 15 سانتیمتر از بیرون مجموعة شمال غربی ؛ پیکرک گراز از دروازة سلطنتی حرم.

تصاویر حیوانی به پیکرک ها محدود نمی شده، بلکه بنا به یافته ها تندیس های بزرگ حیوانی نیز در چغازنبیل مرسوم بوده است. این تندیس ها نه از بدل چینی، بلکه از گل پختة لعاب دار ساخته شده بودند. ابتدا تندیس را به‌صورت نیمه تو خالی از گل درست کرده و حرارت می دادند تا شکل خود را حفظ کند، سپس لایه ای لعابی از ترکیب سیلیس و مادة قلیایی روی آن کشیده و دوباره حرارت می دادند. حرارت باعث می شد سیلیس آب شود و به ‌شکل لعاب روی گل پخته را بگیرد.

از قرار معلوم، دو ورودی شمال شرقی و شمال غربی زیگورات را یک جفت تندیس حیوانات طبیعی یا اسطوره ای پاسداری می کرده‌اند. تکه هایی از تندیس یک گاو دیگر نیز در حیاط معبد ایم (عدد) و شالا پیدا شده است. دو تندیسی که در ورودی های زیگورات پیدا شده اند، به یک جفت گاو کوهان دار و یک جفت شیردال با کلة عقاب تعلق دارند. تندیس زبو یا گاو کوهان دار به بلندی 35/1 متر و طول10/1 متر به‌ صورت شکسته در کنار دروازة شمال شرقی زیگورات پیدا و به ‌همت تانیا گیرشمن مرمت شد. در داخل این تندیس میله های مفرغی کار گذاشته‌اند تا استحکام ساختاری آن حفظ شود. اونتاش ناپیریشا در نبشته ای بر پشت این گاو چنین می گوید:

«من، اونتاش ناپیریشا، پسر هومبان نومنا، شاه انشان و شوش، [تندیس] یک گاو از گِل پخته، که شاهان باستان نمونة آن را نساخته بودند، شکل دادم و در مکان مقدس نگهبانی نهادم، برای ایزد این شوشیناک پیشکش کردم تا به من و خاندانم عمر طولانی و تندرستی [فراوان] عطا فرماید. از این رو بود که من این کار را کردم و به ایزد این شوشیناک، که بر [این] مکان مقدس حکمرانی می کند، من پیشکش کردم.  [به این امید که] ایزد این شوشیناک، که بر این مکان مقدس حکمرانی می کند، کارهای من و آفریده های من را بپذیرد».

تندیس شیردال با سر عقاب به بلندی 15/1 متر و عرض 14/1 متر نیز به ‌طور شکسته در کنار دروازة شمال غربی رو به معابد سه گانة شمال غربی (ناپیریشا، ایشنه کرب و کی ری ریشا) پیدا شد که آن را نیز تانیا گیرشمن مرمت کرده است. برخلاف تندیس گاو کوهان دار که حیوانی واقعی را نشان می دهد، این تندیس به یک موجود اسطوره ای و تخیلی تعلق دارد. تندیس، سر و بال هایی نظیر عقاب دارد؛ اما بدنش، پاها، پنجه ها، یال و کوپال شیر است. این تندیس نیز نبشته ای مشابه نبشتة گاو کوهان دار دارد، منتهی در آن اشاره شده که اونتاش ناپیریشا آن را از "موشی" (گِل پختة لعاب دار) ساخته است. نام این موجود در متن به‌ صورت x]-zu-um] آمده، که متأسفانه در هر دو نمونه هجای اول آن آسیب دیده و قابل خواندن نیست.

جهت خواندن گزارش رونمایی از کتاب «بارقه کائنات: نگاهی بر مجموعه میراث جهانی چغازنبیل» اینجا کلیک کنید.

جهت مطالعه گزارش همایش «میراث جهانی چغازنبیل؛ ناگفته های زیگورات» اینجا کلیک کنید.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر