کتاب راز فرش آناهیتا به قلم مگان ناتال سایرز با ترجمه شیرین لارودی (افراشی) نگاشته شده است. در معرفی کتاب نیز آمده:
بیش از یکصد سال قبل، در سرزمین کهن پارسی تغییر بزرگی آغاز شد. راهآهن دل صحرا را شکافت و جای کاروانهای شتر را گرفت که هزاران سال بود روی شنها طی طریق میکردند. زمینداران ثروتمند برای حفظ املاک خود ذخایر باارزش آب، دیگر نمیپذیرفتند که عشایر آزادانه با گلهی گوسفندان خود در سراسر آن اقلیم سفر کنند. بسیاری از قبایل، زیر فشار مجبور به یک جانشینی شدند. شاه در دربار پرشکوه خود در تهران زمزمههای نارضایتی را شنید. زمینداران و تجار هر کدام درخواست حکومت جدیدی داشتند؛ شورایی از افراد، تا برای مملکتی قانون گذاری کنند که در اندک زمانی ایران نام گرفت. روسیه که ضعف همسایهاش را احساس می کرد، سربازانی فرستاد تا مانند حشراتی موذی که لبه های خورجین اسب را می جویدند، به سر حداث تجاوز کنند. راهزانانی هم در پی آنها آمدند و بر روستاها و عشایری که به تازگی اسکان یافتهبودند، تاختند. با این حال، عدهای هم بودند که زندگی همیشگی خود را دنبال میکردند.
برشی از کتاب
آن شب، خانوادهی آناهیتا چای را دورن چادرشان نوشیدند. شعلهی یک چراغ پیهسوز به چپ و راست نوسان داشت. انبوهی از روسریهای ارغوانی- باقیمانده هایی که آناهیتا برای گاری لباسها نگه داشته بود- زیر نور مات برق میزدند. شیرین تازه آنجا را ترک کردهبود. آمده بود که به خاطر روسریاش از آناهیتا تشکر کند. او گفته بود:«خیلی لطف کردی که به یاد من بودی. من به یک روسری تازه احتیاج داشتم.» شیرین دعوت به چای را نپذیرفت . بهانهای آورد که به همسرش مربوط میشد. آناهیتا حرفش را نشنید، چون هنوز هم از آمدن دختر خالهاش متعجب بود.
کتاب راز فرش آناهیتا در «انتشارات کتابسرای میردشتی» به چاپ رسیده است. برای مطالعه بیشتر در مورد این کتاب و همچنین دانلود کتاب راز فرش آناهیتا به این صفحه رجوع کنید. همچنین با ورود به صفحه ادبیات و رمان های خارجی می توانید سایر کتاب های این حوزه را مطالعه کنید.
0 نظر