کتاب مورخ به قلم الیزابت کاستووا و با ترجمه ژاله نوینی نگاشته شده است. در معرفی کتاب نیز آمده:
هرگز قصد نداشتم داستانی که در این کتاب میخوانید، روی کاغذ بیاورم. اما اخیرا حادثهای باعث شد که به گذشته نگاه کنم، به مغشوشترین و پردردسرترین بخش زندگی خودم و افرادی که خیلی دوستشان داشتم. این داستان چگونگی کندوکاو من است، دختری شانزدهساله، به دنبال پدرم و گذشتهی او، ماجرای جستوجوی پدرم به دنبال استاد راهنمای محبوبش و تاریخ زندگی او، و ماجرایی که مارا به تاریکترین اعماق تاریخ کشاند. و همینطور داستان بقای کسانی است که از این جستوجو جان سالم به در بردند و آنها که مردند و دلیل مرگشان در واقع در، مقام مورخ فهمیدهام که الزاما همه کسانی که در اعماق تاریخ جستوجو میکنند از آن جان سالم به در نمیبرند و فقط رسیدن به گذشته نیست که ما را درگیر خطر میکند؛ گاهی خود تاریخ سایهی پنجههایش را بیرحمانه بر سر ما میاندازد.
برشی از کتاب
شبی که در آن مرزعه در بولوار همراه بارلی که آن طرف اتاق خوابیده بود، گذراندم یکی از بیخوابترین شب های عمرم بود. ساعت نه یا همین حدود به رختخواب رفتیم چون کار دیگری نداشتیم به جز اینکه به صدای جوجهها گوش کنیم و محوشدن نور را از روی انبار قدیمی و در حال ویرانی تماشا کنیم. در کمال شگفتی مرزعه برق نداشت- بارلی پرسید: «متوجه نشدید که هیچجا سیم برق نبود؟ - زن صاحب مرزعه یک فانوس و دو عدد شمع برایمان گذاشت و شب به خیر گفت و رفت. زیر نور شمع ها و فانوس، سایهی مبلمان تمیز، بلند و باهیبت شد و تابلوی سوزندوزی زیر نور پرپر میزد.»
کتاب مورخ در «انتشارات کتابسرای میردشتی» به چاپ رسیده است. برای مطالعه بیشتر در مورد این کتاب و هم چنین دانلود کتاب مورخ به این صفحه رجوع کنید. همچنین با ورود به صفحه کتابهای ادبیات و داستانهای خارجی می توانید سایر کتابهای این حوزه را مطالعه کنید.
0 نظر