کتاب مینیاتور ایرانی: رنگ های نور: آینه و باغ به قلم یوسف اسحاقپور و با ترجمه جمشید ارجمند نگاشته شده است. در معرفی کتاب نیز آمده:
مینیاتور ایرانی رسالهای است فشرده اما فلسفی دربارهی مینیاتور به قلم یکی از متفکران ایرانی. اثر اسحاقپور همزمان خوانشی است تاریخی- زیباییشناختی، با تبیین تفاوتها و تمایزهای مینیاتور ایرانی از فرم نقاشی غربی و مینیاتورهای چینی. آنچه کتاب اسحاقپور را از انبوه پژوهشهای موجود در باب مینیاتور ایرنی متمایز میکند نگاه انتقادی او به تاریخی است که مینیاتور در ذیل آن زاده شده، پرورش یافته و به کمال رسیده است. اسحاق پور متفکری است در عین عشق و احترام به فرهنگ و تاریخ سرزمین مادری، فاصلهی انتقادیاش را با آن حفظ کرده است و بر همین اساس، الگو و خوانشی حقیقتا تاریخی و انتقادی از سنتی ملی در اختیار پژوهشگران قرار میدهد.
برشی از کتاب
سرچشمهی زیبایی سحرآمیز، خیرهکننده و شکوه مینیاتور ایرانی، رنگهای ناب آن است. درخشش رنگهای مرئی، آزدای مطلق، و حساسیت دقیق، چندین گونگی، بیکرانگی، ریزهکاریها و هماهنگیهای ظریف وجه امیتاز مینیاتورهای ایرانی از شاهکارهای نقاشی چینی و غربی است. د رنقاشی کلاسیک غرب، تکامل ماده و جهان پدیدهها از راه دستیابی به شکل تحقق پیدا میکند؛ اما در چین این امر به کمک رابطهی پری نسبت به خلا و در مینیاتور ایرانی از طریق دگردیسی کیمیایی ماده به رنگهای نور صورت میپذیرد. گرد طلا، نقره، لاجورد، زمرد و سنگهای گرانبهای دیگر، جسمانیت را به گونهای تطلیف میکند تا دیگر فقط انعکاس نور نباشد. در مینیاتور ایرانی اشیاء حالتی پیدا میکند عاری از رسوب و بخش تاریک جسم خود و نیز خالی از وزن و حجم و سایه؛ چنان به نظر میآید که گویی بارتابی هستند در آینهای سحرآمیز که عکس شبیه چیزهای روبهروی خود را منعکس نمی کند بلکه آن آنها را به صورت تصویری از دیگر جا درآورد. ویژگی این گونه تجلی، شکوه و جلال است و تاثیر و رنگمایهی کلی آن عالی است.
آنچه شگفتانگیز است ماهیت چیزهای درون مینیاتور نیست؛ در مینیاتور ایرانی البته اژدها و سیمرغ و فرشته و دیو و موجودات اساطیر قدیم ایران وجود دارد؛ شگفتآور آن است که هر چه وارد آینه ی سحرآمیز مینیاتور ایران میشود، به صورت رنگ ناب درمیآید: از باغ و قصر و صحنهی عاشقانه و بزم و شکار و جنگ شاهان گرفته تا گرمابهای پیشپا افتاده، یا ساختمانی و یا هنداونهفروشی. همهی این چیزها به یک جلال و شکوه عالی میانجامد، انگار در آن دوردستها در دنیایی از افسانه و رویا معلق باشد. هیچ «درامی» وجود ندارد؛ اگر گهگاه خشونت و مرگی در میان باشد، بدون هرگونه هیجان و معنایی است، فقط حس ملکوتی از جداشدن، آرامش و ابدیت است. زیبایی این باغ بهشتی تظاهری از جوهر ذات اشیاء نیست، بلکه بازتاب نوری است که سرچشمهاش را در جای دیگری بایدسراغ کرد:
«با نور اوست که جهان پوششی از شادی به بر کرده است.»
کتاب مینیاتور ایرانی: رنگ های نور: آینه و باغ در نشر دمان به چاپ رسیده است.
0 نظر