کتاب آخرین معادلهی اسحاق سِوری به قلم نگاشته شده است. درمعرفی کتاب نیز آمده:
پیرمرد روزی که قرار بمیرد، صبح زود از خواب بیدار شد و با عزم جزم کارش را شروع کرد تاصبحانه درست کند. تخممرغ را گذاشت که بجوشند، نان را گذاشت که برشته شوند، چای را گذاشت که دم بکشد و در حالیکه اینکارها را انجام میداد، احساس میکرد که میفهمد چرا زندانی های محکوم به مرگ، روز قبل از اعدام، چنین خوراکی های پیش پاافتادهای را تقاضا میکنند. آن ها اشتیاق زیادی به بساط مفصل و رنگارنگ خوراک مرغشرابی،جگر چرب، سالاد هشتپا و صدف یخی ندارند. این ارواح بدبخت علاقهی زیادی به همبرگرها، مرغ سوخاری، پیتزا و بستنی دارند. پیرمرد هر وقت به طور اتفاقی به گزارشهایی از شام آخر این تیرهبختان برخورد میکرد، شامهای کودکواری بودند که به شدت او را رنج می دادند: دسر شیرینی میوهای با خامه و توتفرنگی که قاتل زنجیرهای شیگاکو، جان وین گیسی قبل از ترزیق مرگبارش خورده بود؛ یا آن بچه در تگزاس، جفری آلن بارنی که گفت کارش با آن خیلی متاسف است و فقط یک پاکت شیر و دو بسته برشتوک فراستد فیلکز درخواست کرد.
برشی از کتاب
مرد ریشو هنوز پشت تربیون بود که هیزلنامه را از جیبش بیرون کشید و تای آن را باز کرد. زن جوان به سرعت نگاه کوتاهی به اطراف انداخت، چون می ترسید که کسی او را ببیند، اما آدمهای نزدیک او یا بر سخنران متمرکز بودند یا با افکار خودشان سروکله میزند. نامه تایپ شده بود که به طور دقیق حیرتآور نبود- اسحاق اغلب خوش نویسیاش را برای ریاضیاش نگه می داشت- اما او از ماشین تحریر آیبیام سکلت ریک خودش استفاده کرده بود، دستگاه عتیقهای که اگر کسی به صورت درست و دقیق به کلیدها ضربه نمیزد، ماشین به دلخواه خودش حروف و نقطه گذاری را چند بار تایپ میکرد. اسحاق آشکارا هرگز به خودش زحمت نداده بود که ماشین را به کسی بدهد تا تعمیرش کند یااینکه از لاکغلطگیر استفاده کند.
کتاب آخرین معادلهی اسحاق سوری در «انتشارات کتابسرای میردشتی» به چاپ رسیده است. برای مطالعه بیشتر در مورد این کتاب و هم چنین دانلودکتاب آخرین معادله اسحاق سوری به این صفحه رجوع کنید. هم چنین با ورود به رمان و داستانهای خارجی می توانید سایر کتاب های این حوزه را مطالعه کنید.
0 نظر