کتاب من میروم به قلم ژان اشنوز و با ترجمه قدسیه قاسمی نگاشته شده است. در معرفی کتاب نیزآمده:
این رمان نه چندان نو، بازمانهی موج رمان نو ولی در واقع اثری پلیسی- جنایی است نه چیز دیگری. رمانی جنایی که کارآگاه بیشتر از آن که یکی از شخصیتهای کتاب باشد، خود نویسنده است و طنازانه وردست کودن کارآگاه، مای خواننده.
روایت هوشمندانهی اشنوز از سفری فارغ از زمان، با بازیهای جذابی در زمان به تاروپود هم تنیده شدهاند: روندی در یک فصل، میان حال و گذشته. حالی که به گذشته پیوند میخورد و آینده د راین میان ناپدید میشود.
برشی از کتاب
این ور خط هم، بومگارتنه بیآنکه صورتش بیانگر حالت خاصی باشد، گوشی را قطع کرد، آنقدر ناراضی به نظر نمیرسید، به سمت پنجره رفت:چیزی برای دیدن نبود، پنجره را باز کرد، چیزی برای شنیدن نبود، جز آواز دوپرنده، که در ترافیک مهآلود اتومبیلها در دوردستها گم شدند. به پاریس بازگشته بود، باز بدون اینکه با کسی طرف باشد در آپارتمان بزرگش در بولوار اگزلمان بود. حالا، دیگر هیچ کاری نداشت جز انتظار، که تنها با نگاهکردن به پنجره و شب که فرا رسید با نگاهکردن به تلویزیون برطرف میشد. فعلا باید به پنجره قناعت میکرد.
کتاب من میروم در «انتشارات کتابسرای میردشتی» به چاپ رسیده است. برای مطالعه بیشتر در مورد این کتاب و همچنین دانلود کتاب من می روم به این صفحه رجوع کنید. همچنین با ورود به صفحه رمان و ادبیات خارجی میتوانید سایر کتابهای این حوزه را مطالعه کنید.
0 نظر