کتاب دیوان پروین اعتصامی به خوشنگاری محمدمهدی منصوری و نگارگری عبدالله محرمی و مقدمه ملکالشعرا بهار نگاشته شده است. در دیباچه کتاب نیز آمده:
در این روزها یکی از دوستان، گلدستهای از اَزهار نوشکفته به دستم داد و منتی بر گردنم نهاد. دستم از آن رنگین گشت و دامن مشکآگین، بوی گلم چنان مست کرد که دامن از دست برفت. این گلدسته روحنواز، عبارت بود از قضائد و قطعات شاعرهی شیرین زبان معاصر، خانم پروین اعتصامی، که به تازگی از طبع برآمده و نخستین بار مباشر طبع آن دیوان حقیر، را به مطالعه آن آشنا ساخت. ملاحظه چند صفحه از این دیوان و مشاهدهی سبک متین و شیوه استوار شیوانی بیان و لطافت معانی آن، چنان بفریفت که تنها این کتاب را پیش روی نهاد و هر مشغله که بود پسِ پشت افکندم و تمامت آن را خوانده، لذتی موفور بردم.
برشی از کتاب
یکی پرسید از سقراط کز مردان چه خواند سستی
بگفت ای بیخبر، مرگ از چه نامی زندگانی را
اگر زین خاکدان پست روزی بر پری بینی
که گردونها گیتیهاست ملک آن جهانی را
چراغ روشن جان را مکن در حسن تن پنهان
مپیچ اندر میان خرقه، این یاقوت کانی را
مخسب آسوده ای برنا، که اندر نوبت پیری
به حسرت یادخواهی کرد ایام جوانی را
به چشم معرفت در راه بین، آنگاه سالک شو
که خواب آلوده نتوان یافت عمر جادوانی را
ز بس مدهوش افتادی تو در ویرانه گیتی
به حیلت دیو بر این گنچهای رایگانی را
دلت هرگز نمیگشت این چنین آلوده و تیره
اگر چشم تو می دانست شرط پاسبانی را
کتاب دیوان پروین اعتصامی در «انتشارات کتابسرای میردشتی» به چاپ رسیده است. برای مطالعه بیشتر د رمرود این کتاب و همچنین دانلود کتاب دیوان پروین اعتصامی به این صفحه رجوع کنید. همچنین با ورود به کتابهای نفیس و ادبیات کهن میتوانید سایر کتابهای این حوزه را مطالعه کنید.
0 نظر