جاده رمانی است دربارهی زندگی و زنده ماندهها پس از فاجعهی انفجار اتمی و نابودی آمریکا. در این فاجعه بیشتر آدمها جان باختند و آنهایی که زنده ماندند، برای تداوم زندگی به مبارزه برخاستند. رمان جاده، داستان پدر و پسری را بیان میکند که در پی یافتن محیطی مناسب برای زندگی هستند...
آنان از شرق به جنوب غربی آمریکا میروند تا شاید این محیط مناسب را بیابند. دارایی آنها در این سفر تنها یک هفتتیر و یک گاری است و مقداری نان خشک و... این رمان، داستان پرماجرای این پدر و پسر را در این سفر به خوبی نشان میدهد... مک کارتی در این کتاب میکوشد آنچه را که آلبرت اینشتین شش دهه پیش کوشید به ما بیاموزد، به یادمان آورد: «اگر جنگی هستهای رخ دهد، آن وقت زندهها به مردگان رشک خواهند برد.» با این وجود، جاده نه داستان ناامیدی، که نقل پیروزی عشق و انسانیت بر نفرت و پلیدی است.
رمان جاده، خواندنیترین اثر مک کارتی است که سیمای جهان و زندگی آدمیان و مبارزهی آنان را پس از فاجعهی اتمی به گونهای بینظیر به تصویر میکشد.
برگرفته از نیویورک تایمز
جوایز و نکوداشت ها:
جایزه یادبود جیمز تایت بلک در سال 2006 • جایزه کتاب بلیور در سال 2006 • نامزد نهایی جایزه ملی حلقه منتقدان کتاب آمریکا برای داستان در سال 2006 • جایزه پولیتزر برای ادبیات داستانی در سال 2007 • اقتباس فیلمی به همین نام به کارگردانی جان هیلکوت در سال 2009 • در فهرست نهایی بهترین کتابهای جیمز تیت بلک در سال 2012 • انتخاب به عنوان سیزدهمین کتاب برتر قرن بیست و یکم توسط حلقهی منتقدین نیویورک تایمز در سال 2024
گزیدهای از کتاب:
نمیدانست که آیا پسرک دیگر هرگز سخن خواهد گفت یا نه. کنار رودخانهای اتراق کردند. پسرک کنار آتش نشست و به صدای آب در دل تاریکی گوش داد. جای امنی نبود چرا که صدای آب هر صدای دیگری را خاموش میکرد. اما فکر کرد شاید پسرک را سر حال بیاورد. نشستند و باقیماندهی غذای شان را هم خوردند. بعد مرد نقشه را بررسی کرد، با تکه نخی طول جاده را اندازه گرفت و نگاهش کرد و دوباره اندازه گرفت. هنوز تا ساحل را درازی داشتند. نمیدانست وقتی برسند چه چیزی آنجا خواهند یافت. تکه های نقشه را جمع کرد و داخل کیسهی پلاستیکی گذاشت. بعد نشست و به زغال ها چشم دوخت.
برای سفارش آنلاین این کتاب، اینجا کلیک کنید.