در معرفی کتاب آمده:
کتاب آلیو کتیریج برندهی جایزهی پولیتزر ۲۰۰۹ است.
برشی از کتاب:
صبح یکشنبه در تفرجگاه، هارمون باید خودش را مشغول میکرد تا به دختر و پسر جوان زل نزند. قبلا آنها را توی شهر دیده بود که در خیابان اصلی قدم میزدند. آن موقع دست لاغر دختر- که پشم مصنوعی انتهای آستین کت جینش دور مچش حلقه شده بود - دست پسر را شل گرفته بود و با هم به شیشهی مغازهها نگاه می کردند. کوتاه حرف می زدند. آسایش بیحد و حصری در وجودشان بود ، درست مثل حالا که به نرده کنار پلهها تکیه داده بودند. میرفتند پسر، فامیل کاتلین برنهام است و اهل نیوهمشایر و د رکارخانه چوببری کای میکند،هرچند که اگر با یک درختچه افرا مقایسهاش میکردی، نه هیکلیتر بود و نه سنش بیشتر ازآن به نظر می آمد. اما چشمهایش پشت عینک دور مشکی آرام بود .
برای سفارش آنلاین این کتاب، اینجا کلیک کنید.