در معرفی کتاب آمده:
کتاب «رویای بیانتها» جلد دوم از مجموعه سه جلدی کتاب آهنگ آخر دنیا است که خیالی است که بسیاری از وقایع آن در مکانهای واقعی رخ میدهد.
برشی از کتاب:
تلوتلوخوران از سراشیبی بالا میرفت. گرمای آفتاب معدهاش را پخته بود و مغزش داغ کرده بود. بزرگراه از انعکاس نور خورشید میدرخشید. زمانی اسم او دونالد مروین آلبرت بود، وی حالا همه او را با نام آشغالی میشناختند. می توانست شهر افسانهای سیبولا را ببیند. ایستادن با لباسهای کهنهاش تلوتلو میخورد. به پایین، به شهر سیبولا نگاه میکرد، به شهر موعود؛ شهر رویاها. حالش خوب نبود. مچ دستش که بعد از پریدن از نردههای مخازن بنزین شکسته بود، کج و معجش جوش خورده و حالا ورمکرده بود. استخوانهای انگشتهای دستشکستهاش به طرف بالا کشیده شده و دستش را شبیه چنگاه حیوانات کرده بود. دست چپش، از شانه تا مچ، سوخته بود . داشت به آرامی خوب میشد. تاولهای دستش چرک نمیکرد و دیگر بو نمیداد، ولی گوشت جدید بیمو و صورتیاش، شبیه رنگ بدن عروسک های ارزان قیمت بود. چهره پوزخند بر لب و مجنونش،آفتاب سوخته شده بود. ریشش کثیف و نامرتب و صورتش پر از جراحت هایی بود که در اثر دررفتن چرخ جلو رنگو رورفته و ارزان قیمتی پوشیده بود و شلوار مخمل کبریتی به پا داشت.
برای سفارش آنلاین این کتاب، اینجا کلیک کنید.