داستانهای پراکنده به قلم استیفن کینگ و با ترجمه احسان شفیعیزرگر نگاشته شده است. در معرفی کتاب نیز آمده:
از کتاب «نخستین کلمات » اولین نوشتههای نویسندگان محبوب معاصر (۱۹۹۳) . کینگ این داستان را در سال ۱۹۵۶ وقتی ۹ سالش بود، برای عمه گرتاش نوشت که آن زمان به ازای هر داستان یک سکهی بیست و پنج سنتی به او میداد.
برشی از کتاب
هنری گفت:«کسی رو ندیدم. این وقت سال، اونم اون ساعت تو محوطه پرنده پرنمیزنه. همه چی داشت به طرز وحشتناکی خوب پیش میرفت. حتی چراغ یه دونه ماشین هم ندیدم که از دور رد بشه. برگشتم امبرسن، صندوق بدلینگررو بردم پایین. طرف ازشو چرخوندم سمت زیر پلهها، گذاشتم همونجور رو چرخدستی بمونه و بعد رفتم بالا سرغ کمد مستخدمه. میلهی بلندیو که واسه باز و بستهکردن پنجرهها ازش استفاده میکنن برداشتم. حالا دیگه فقط تو ساختمونهای قدیمی از اونها هست. دوباره رفتم پایین، آماده شدم که صندوقو، یعنی صندوق پائلایی تو رو، از زیر پلهها بکشم بیرون. بعد یه چیزی دیدم حالمو گرفت .دیدم درِ صندوق بدلینگر نیست. اصلا حواسم بهش نبود. یهو متوجه شد.»
«چی کار کردی؟»
کتاب داستانهای پراکنده در «انتشارات کتابسرای میردشتی» به چاپ رسیده است. برای مطالعه بیشتر در مورد این کتاب و همچنین دانلود کتاب داستانهای پراکنده به این صفحه رجوع کنید. همچنین با ورود به صفحهرمان و ادبیات خارجی میتوانید سایر کتابهای این حوزه را مطالعه کنید.
0 نظر