کتاب سر به روی شانهها به قلم هانری تروایا و با ترجمه مجید تولی نگاشته شده است. در معرفی کتاب نیز آمده:
هانری نوجوان، زبان فرانسه را همانند زبان روسی کاملا آموخت. تحصیلات متوسطهاش را در دبیرستان پاستور در شهر نویی پایان برد و پس از آن مدرک لیسانس خود را در رشتهی حقوق گرفت. نخستین اثرش را ، به نام نور مصنوعی، هنگامی به چاپ رساند که یونیفروم سربازی به تن داشت. این کتاب در سال ۱۹۳۵ جایزهی نخست کتاب محبوب را به خود اختصاص داد و مورد استقبال قرار گرفت.
رمانهای داستانی مانند : استخر، پرورش ماهی، عظمت طبیعت، کلید گنبد، عنکبوت(برندهی جایزهی گنکور ۱۹۳۸ )، سر به روی شانهها، برف سیاهپوش، دوستی عمیق، آن پره دای، سنگ، کاغذ و قیچی، گریم بوسک و رمان های تاریخی : هرچهقدر زمین پابرجا باشد (۳جلد) و یک کتاب پنج جلدی دربارهی تاریخ فرانسه.
برشی از کتاب
بیشتر از سه ساعت بود که در کوره راههای مالرو خشک و شنی راه می رفتیم. شب خنک ساکتی بود. مقابل من لویی مارتن حرکت میکرد. مردی که صحبت میکند کسی نیست جز ژرار متیویه، مهندس الکترونیک، ۳۷ ساله ، اهل بوردو که به شکل معجزه آسایی توانسته از مهلکه جان سالم به در ببرد. مرد قوی، با رنگ و رویی سوخته، چشمهای آبی و دندان های سفید و درخشان. در سال ۱۹۴۳ وقتی گشتاپو خانهاش را مورد بازرسی قرا می دهد تصمیم می گیرد که فرار گند و به »نیروهای آزاد فرانسه« بپیوندد. دو تن از دوستانش که در تبعید مردهاند، آدرس لویی مارتن را به او میدهند.
کتاب سر به روی شانهها در «انتشارات کتابسرای میردشتی» به چاپ رسیده است. برای مطالعه بیشتر در مورد این کتاب و هم چنین دانلود کتاب سر به روی شانه ها به این صفحه رجوع کنید. همچنین با ورود به صفحه رمان و ادبیات می توانید سایر کتاب های این حوزه را مطالعه کنید.
0 نظر