جسیکا

کد شناسه :52048
جسیکا

کتاب جسیکا به قلم لزان کلاناهان و با ترجمه شیوا اطمینان نگاشته شده است. در معرفی کتاب نیز آمده:
جسیکا دختری بود که در زندگی ناملایمات زیادی را تحمل کرد و با وجود همه‌ی آن  ها همیشه آرام و خوددار بود. زمانی که بیش از هر چیز به یک هم صحبت برای تکیه‌کردن احتیاج داشت. توماس کنارش بود. سال ها گذشت. او فردی موفق و خوشبخت بود. مشکلات با ورود لیبی د رزندگی‌اش شروع شد و با پیداشدن جسد دوره گرد روس به اوج خود رسید. سپس او جست‌وجو برای پیدا ‌رمدن توماس گمشده‌اش را آغاز کرد....
برشی از کتاب
خورشید می تابید و زمین را گرم و روشن کرده بود. میزهای اطراف‌شان پر از آدم ‌های شاد و خندان بود که غروب آخرهفته را در رستوران می‌گذراندند. بوی پیاز داغ سرخ شده در فضا پیچیده بود. هوا خیلی گرم بود. جسیکا موهایش را دم‌اسبی کرد و پشتش جمع کرد، اما باز گرمای سالن اذیتش می‌کرد. 
جکوز برای انجام کاری از رستوران خارج شد. وقتی که متیو برای کشیدن سیگار میز را ترک کرد، لیبی کنار جسیکا نشست. چشمش به میتو و اخم هایش درهم بود. خوشحال به نظر نمی‌رسد، نه؟ من ، نمی توانم او را خوشبخت کنم. قبل از این‌که جسیکا بتواند او دلداری بدهد و آرامش کند، لیبی پرسید:«راستی، از قضیه توماس چه خبر؟»
کتاب جسیکا در «انتشارات کتابسرای میردشتی» به چاپ رسیده است. برای مطالعه بیشتر در مورد این کتاب و هم‌چنین دانلود کتاب جسیکا به این صفحه رجوع کنید. هم‌‌چنین با ورود به صفحه رمان و داستان‌های خارجی می‌توانید سایر کتاب‌های این حوزه را مطالعه کنید.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر